تفسیر «فهم القرآن الحکیم» در نگاهی گذرا

پدیدآورمحمد بهرامی

نشریهپژوهشهای قرآنی

شماره نشریه62_63

تاریخ انتشار1390/02/21

منبع مقاله

share 1730 بازدید
تفسیر «فهم القرآن الحکیم» در نگاهی گذرا

محمّد بهرامى
عضو هيأت علمي پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامي

چکیده:

تفسیر «فهم القرآن الحکیم» اثر گرانسنگ محمد عابد جابری است. این تفسیر بر اساس ترتیب سوره های قرآن در سه مجلد به زیور طبع آراسته شده است. در مجلد اول و دوم سوره های مکی و درمجلد سوم سوره های مدنی به تفسیر در آمده است. نویسنده در تفسیر هر سوره یک مقدمه، یک تحلیل و یک خاتمه می آورد.
ترتیب سوره ها در نگاه جابری متفاوت از ترتیب مورد نظر مستشرقان و مصحف مورد اعتماد الازهر است.
سوره های مکی سوره هایی است که پیش از هجرت فرود آمده و سوره های مدنی سوره هایی است که پس از هجرت نازل شده است.
صحیفه ها، اسباب نزول، آیات، حجم و اسلوب آیات، رخدادهای عصر نزول، روایات، ‌نوع خطاب و ... از عواملی است که نویسنده فهم القرآن برای شناسایی سوره های مکی و مدنی به کار می برد.

کلید واژه‌ها:

جابری/ ترتیب نزول/ فهم القرآن/ تفسیر فهم القرآن

پیشگفتار

محمد عابد جابری (۱۹۳۵-۲۰۱۰م) فیلسوف و متفکر برجسته جهان عرب آثار بسیاری به جهان علم و اندیشه عرضه داشت. برخی از آثار مهم او عبارت‌اند از: العصبیه و الدوله، اضواء علی مشکل التعلیم بالمغرب، مدخل الی فلسفه العلوم‌، من اجل رویه تقدمیه لبعض مشکلاتنا الفکریه و التربویه، ‌نحن و التراث، الخطاب العربی المعاصر، تکوین العقل العربی، بنیه العقل العربی، السیاسات التعلیمیه فی المغرب العربی، اشکالیات الفکر العربی المعاصر، التراث و الحداثه،‌مقدمه لنقد العقل العربی، مسأله الهویه العروبه و الاسلام و ....
افزون بر آثار یاد شده، دو اثر قرآنی نیز از جابری بر جای مانده است. نخستین اثر در دانش های قرآنی با نام «المدخل الی القرآن الحکیم» و دومی در تفسیر قرآن با عنوان «فهم القرآن الحکیم».

معرفی تفسیر «فهم القرآن الحکیم»

تفسیر جابری با عنوان «فهم القرآن الحکیم» در سه مجلد از سوی مرکز دراسات الوحده العربیه به زیور طبع آراسته شده است. در مجلد اول و دوم سوره های مکی به تفسیر گرفته شده و در مجلد سوم تفسیر سوره های مدنی آمده است.
در مجلد نخست ۵۲ سوره مکی ناظر به سه مرحله نشان داده شده است. بیست و هفت سوره (علق، مدثر، مسد، تکویر، اعلی، لیل، فجر، ضحی، شرح، عصر، عادیات، کوثر، تکاثر، ماعون، کافرون، فیل، فلق، ناس، اخلاص، فاتحه، رحمن، نجم، عبس، شمس، بروج، تین، قریش) ناظر به مرحله نبوت، ربوبیت و الوهیت،‌ده سوره (قارعه، زلزله، قیامه، همزه، مرسلات، ق، بلد، قلم، طارق، قمر) ناظر به مرحله بعث، جزا و مشاهده قیامت و پانزده سوره (ص، اعراف، جن، یس، فرقان، فاطر، مریم، طه، واقعه، شعراء، نمل، قصص، یونس، هود، یوسف) ناظر به مرحله ابطال شرک و مذمت بت‌پرستی می‌باشد.
در مجلد دوم سی و هشت سوره مکی به تفسیر درآمده است. در این مجلد سوره های یاد شده در سه مرحله دسته بندی شده است: دسته نخست سوره هایی که ارتباط با قبایل را مطرح می کند.
دسته دوم سوره هایی که ناظر به محاصره پیامبر در شعب ابی طالب و هجرت به حبشه است و گروه سوم سوره هایی که درباره هجرت به مدینه است.
در مجلد سوم بیست و چهار سوره به عنوان سوره‌های مدنی معرفی شده است. در تفسیر هر یک از سوره ها، نخست مراحل مختلف دعوت پیامبر بیان شده و آن گاه آیات سوره به تفسیر در آمده است.
از آیات برای فهم مراحل سیر دعوت پیامبر و از دعوت پیامبر برای فهم و درک آیات سود برده شده است.
به باور جابری، پیامبر پس از هجرت یازده فراز تاریخی را پشت سر نهاد و مناسب با هر فراز، آیاتی از قرآن بر او فرود آمد.

روش شناسی جابری در تفسیر هر مرحله

مراحل سوره های مکی در سه قسمت به تفسیر در آمده است. در قسمت نخست که با عنوان «استهلال» آمده، بیشتر خصوصیات کلی سوره، موضوعات و محورهای آن مورد بحث قرار گرفته و تفاوت مراحل مختلف توصیف و تبیین شده است. در قسمت دوم، تفسیر هر یک از سوره ها دنبال شده و نویسنده به صورت بسیار کوتاه قسمت هایی از سوره را توضیح می دهد و در قسمت سوم که عنوان «استطراد» و «استشراف» گرفته، محورهای اصلی هر یک از مراحل به صورت مفصل به بحث و بررسی آمده است.
برای نمونه در بحث استهلال سوره‌های مرحله نخست، کاربرد واژه «رب» در بسیاری از سوره‌های این مجموعه را مورد توجه قرار می دهد:
(اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ الَّذِی خَلَقَ)(علق/١)؛(وَرَبَّکَ فَکَبِّرْ)(مدثر/٣)؛(سَبِّحِ اسْمَ رَبِّکَ الأعْلَى) (اعلی/١)؛(إِلاّ ابْتِغَاءَ وَجْهِ رَبِّهِ الأعْلَى)(لیل/۲۰)؛(أَلَمْ تَرَ کَیْفَ فَعَلَ رَبُّکَ بِأَصْحَابِ الْفِیل)(فیل/١)؛(إِنَّ رَبَّکَ لَبِالْمِرْصَادِ)(فجر/١٤)
؛(مَا وَدَّعَکَ رَبُّکَ وَمَا قَلَى)(ضحی/٣).
او از کاربرد یاد شده اهمیت بیشتر ربوبیت در بیست و یک سوره نخست مرحله اول را نتیجه می گیرد و اهمیت الوهیت را پس از کاربرد کلمه «الله» در سوره اخلاص به عنوان بیست و دومین سوره مرحله نخست می داند و رحمانیت باری تعالی را محور سوم مرحله نخست سوره‌های مکی معرفی می کند. (۱/۲۳)
در بحث استطراد و استشراف، به بحث در مورد رب، الله، رحمن و رحیم به عنوان محورهای اصلی سوره یکم تا بیست و هفتم سوره‌های مکی می پردازد.
نویسنده فهم القرآن در سه مجلد تفسیر خویش، بیست و چهار موضوع را در قسمت تعلیق و استطراد یاد کرده است.
در مجلد اول ده موضوع: ۱. سحر در تفسیر سوره فلق ۲. وسواس در تفسیر سوره ناس ۳. اصحاب اخدود در تفسیر سوره بروج ۴. رب، ‌الله و رحمان در تفسیر سوره قریش ۵.‌رؤیت خدا در قیامت در تفسیر سوره قیامه ۶. حروف مقطعه در تفسیر سوره ق ۷. ‌جنت و نار در تفسیر سوره قمر ۸. ‌جن و شیطان در تفسیر سوره جن ۹. عباد الله و عباد الرحمن در تفسیر سوره فرقان ۱۰.‌توحید، ‌اصنام و تصویر در قسمت پایانی مجلد اول.
در مجلد دوم هفت موضوع: ۱. رؤیت، کلام و خلق قرآن در تفسیر سوره شوری ۲. ارواح و عذاب قبر در تفسیر سوره نازعات ۳. امکان حشر و عذاب قبر در تفسیر سوره انفطار ۴. خلود و حشر چهار پایان وتناسخ در تفسیر سوره انشقاق ۵.‌روح در تفسیر سوره اسراء ۶. ‌رؤیت در تفسیر سوره مطففین ۷. هجرت به مدینه در تفسیر سوره حج.
در مجلد سوم نیز این موضوعات به بحث گذاشته شده است: ۱. نسخ در قرآن در تفسیر سوره بقره ۲. محکم و متشابه در تفسیر سوره آل عمران ۳. همسران پیامبر در تفسیر سوره احزاب ۴. ازدواج موقت در تفسیر سوره نساء ۵. قصه افک در تفسیر سوره نور‌۶. اخبار از منافقان در تفسیر سوره منافقون ۷. اسباب نزول و مثال تحریم خمر در تفسیر سوره مائده.

روش شناسی تفسیر هر سوره

در نگاه جابری هر سوره قرآن ـ به جز چند سوره کوتاه ـ از یک مقدمه، یک تحلیل یا تفصیل و یک خاتمه شکل گرفته است. بر این اساس او هر سوره قرآن را یک مجموعه به هم پیوسته می داند و وجود آیات مکی در سوره های مدنی یا آیات مدنی در سوره های مکی را برنمی تابد.
بر این اساس در تفسیر هر سوره نخست مقدمه سوره را بیان می‌کند، در مرحله بعد آیاتی که تحلیل مقدمه یا تفصیل مقدمه شناخته می‌شود به بحث گذارده می‌شود و در آخرین مرحله، خاتمه سوره را بیان می‌دارد. برای نمونه در تفسیر سوره طلاق آیه نخست این سوره را به عنوان مقدمه سوره معرفی می‌کند. از آیه دوم تا یازدهم را به عنوان تحلیل و تفصیل مقدمه می خواند و آخرین آیه سوره طلاق را خاتمه می-نامد.
به باور جابری قسمت های مختلف سوره که او از آن به عنوان فقره یاد می کند، با یکدیگر در ارتباط هستند. برای نمونه سوره جمعه را به سه فقره تقسیم می کند. فقره نخست که مقدمه خوانده شده،از آیه اول تا چهارم‌، فقره دوم از آیه پنجم تا هشتم و فقره سوم که خاتمه معرفی شده، از آیه نهم تا یازدهم. (۳/۳۴۱)
هم ایشان مقدمه سوره را چکیده مضمون سوره می داند، اما در تفسیر سوره نور چنین نقشی برای مقدمه معتقد نیست و چنان که خود او می گوید، مقدمه این سوره با دیگر مقدمات فرق دارد. در این سوره مقدمه در تعریف خود سوره است، نه بیان موضوعات سوره. (۳/۲۹۶)
بر این اساس ادعا می کند وقتی تحلیل، تفصیل و خاتمه سوره حدید مدنی است، مقدمه سوره نیز مدنی خواهد بود و اگر کسی ادعا کند که صدر این سوره مکی است، باید ذیل سوره را نیز مکی بخواند، در صورتی که آنان که صدر سوره را مکی می خوانند، ذیل سوره را مکی نمی بینند.
بخش های مهم یک سوره عبارت‌اند از:
۱. مقدمه: در این قسمت موضوعات گوناگونی چون وجه تسمیه سوره، سبب نزول، مکان نزول، زمان نزول و مباحث اصلی سوره به بحث گذاشته شده است.
این قسمت در بیشتر سوره ها کوتاه و فشرده است و مقدمه سوره های مکی در مقایسه با سوره های مدنی طولانی‌تر است. برای نمونه سوره مدثر در حدود سه صفحه مقدمه دارد، اما سوره بقره با ۲۸۶ آیه تنها دارای یک صفحه مقدمه است.
۲. نص السوره: در این قسمت یک رویه واحد دیده نمی شود. برخی سوره ها بدون دسته بندی آمده است؛ مانند سوره مسد و مدثر. شماری دسته بندی شده؛ چون سوره تکویر و اعلی. و تعدادی افزون بر دسته بندی، مقدمه و خاتمه دارد، به گونه-ای که دسته نخست به عنوان مقدمه و دسته آخر به عنوان خاتمه معرفی شده است. برای نمونه آیات سوره الرحمن به هفت گروه تقسیم شده است. دسته نخست (آیات ۱-۴) به عنوان مقدمه و آخرین آیه سوره به عنوان خاتمه نمایانده شده است. سوره نجم نیز به پنچ گروه تقسیم شده که دسته نخست مقدمه معرفی شده و دسته آخر خاتمه.
در خور توجه آنکه جابری برای هیچ یک از بیست سوره نخست مرحله اول، مقدمه و خاتمه ذکر نمی کند و تنها سوره ای که برای آن مقدمه و خاتمه می آورد، سوره الرحمن است که در ترتیب مورد نظر جابری سوره بیست و یکم قرار گرفته است.
۳. تعلیق: در این قسمت جابری، مقدمه سوره و موضوعات و مباحث مهم سوره را به بحث می گیرد.
۴. استطراد: این عنوان در تفسیر تمامی سوره های قرآن وجود ندارد، بلکه تنها در تفسیر برخی سوره ها دیده می شود. برای نمونه در تفسیر سوره منافقون بحث بزرگان منافقان، منافقان مدینه،منافقان یهود و طرد منافقان از مسجد ذیل عنوان استطراد آمده است. (۳/۳۰۵-۳۱۲)
در نگاه جابری، سوره های مکی سه دسته مخاطب دارد: پیامبر، مشرکان و مسلمانان. مخاطب اصلی سوره‌های مکی پیامبر و مشرکان هستند و تمییز میان سه دسته خطاب امکان پذیر است. ولی سوره‌های مدنی بر خلاف سوره‌های مکی تنها یک مرحله دارد، اما مخاطبان آن بسیارند: پیامبر، یهود، نصارا، منافقان، اعراب، مؤمنان، زنان و ... .

فهم قرآن

جابری قرآن را فراتر از زمان و مکان، فهم قرآن را بسیار پراهمیت و مخاطبان قرآن را نیازمند فهم جدید می داند (۱/۱۰). به باور او فهم قرآن به معنای جدا سازی نص قرآن از تفاسیر مختلف و متفاوت و ایجاد ارتباط میان عصر جدید و اصالت نص۱ است.
نویسنده «فهم القرآن» تفسیرگران قرآن را گرفتار زیاده‌گویی و تکرار می بیند. به باور او فاعل فهم تنها به تعدادی از تفاسیر چون «جامع البیان» طبری و «کشاف» زمخشری و چند اثر لغوی مانند «معانی القرآن» و «مجاز القرآن» نیازمند است، نه همه تفاسیر قرآن. (۱/۱۱)

اهمیت تفسیر بر اساس نزول

محمد جابری درباره اهمیت تفسیر بر اساس ترتیب نزول سوره ها می‌نویسد:
«از انس و الفت دائمی با تفاسیر قرآن به ضرورت تهیه تفسیری که از تفاسیر قرآن بهره برده باشد و استوار بر ترتیب نزول سوره ها انجام گرفته باشد رسیدم.» (۱/۱۳)
جابری بحث نزول سوره را بسیار پراهمیت می بیند و دانستن ترتیب نزول را در فهم قرآن بسیار تأثیر گذار می خواند (۱/۱۳). او در آغاز هر سوره، مکی یا مدنی بودن سوره، سال نزول و جایگاه سوره درمیان سوره های قرآن را به بحث نشسته و نظریه مخالفان را به نقد و سنجش می گیرد.
برای نمونه سوره بقره را نخستین سوره مدنی می داند و نظریه آنان که سوره مطففین و قدر را نخستین سوره می شناسند به نقد می گیرد.
در نگاه جابری، قرآن پژوهان و تفسیر گران بر مدنی بودن سوره بقره اتفاق دارند و اختلاف ایشان بیشتر در سال نزول این سوره است. برخی مانند قرطبی سرآغاز نزول این سوره را اواخر سال دوم هجری می دانند و آیه (وَاتَّقُوا یَوْمًا تُرْجَعُونَ فِیهِ إِلَى اللَّهِ ثُمَّ تُوَفَّى کُلُّ نَفْسٍ مَا کَسَبَتْ وَهُمْ لا یُظْلَمُونَ)(بقره/٢٨١) را آخرین آیه نازل شده معرفی می کنند، و شماری شروع نزول این سوره را اوایل سال اول و برخی اواخر سال اول هجرت می دانند.
جابری بر این باور است که سور‌ه‌های مکی وحدت نزول دارند؛ به این معنا که یک دفعه فرود می آمده است، اما سوره‌های مدنی وحدت نزول ندارند. او پس از یادکرد نظریات مختلف در باب نزول سوره بقره و اینکه در مدت زمان نزول این سوره اختلاف است، به این نتیجه می رسد که این نظریات بحث وحدت سور مدنی را مردود نشان می دهد. اما سور مکی همگی وحدت در نزول دارند. (۱/۳۹)

ترتیب نزول سوره ها

صحابه، تابعین و قرآن شناسان بسیاری سوره های قرآن را بر اساس نزول مرتب ساخته اند. در مصحف پذیرفته شده الازهر ترتیب سوره ها این گونه آمده است:
۱.علق ۲.قلم ۳. مزمل ۴. مدّثر ۵. فاتحه۶. مسد ۷. تکویر ۸. اعلی۹. لیل ۱۰.فجر ۱۱. ضحی ۱۲. شرح ۱۳. عصر ۱۴.عادیات ۱۵. کوثر۱۶. تکاثر ۱۷. ماعون ۱۸. کافرون ۱۹. فیل ۲۰‌فلق ۲۱. ناس ۲۲.اخلاص ۲۳. نجم ۲۴. عبس ۲۵. قدر ۲۶. شمس ۲۷. بروج ۲۸. تین ۲۹. قریش ۳۰. قارعه ۳۱. قیامه ۳۲. همزه ۳۳. مرسلات ۳۴. ق ۳۵. بلد ۳۶. طارق ۳۷. قمر ۳۸. ص ۳۹. اعراف ۴۰. جن ۴۱. یس ۴۲. فرقان ۴۳. فاطر۴۴. مریم ۴۵. طه ۴۶. واقعه ۴۷.‌شعراء ۴۸. نمل۴۹. قصص ۵۰. اسراء ۵۱. یونس ۵۲. هود ۵۳. یوسف ۵۴. حجر ۵۵. انعام ۵۶. صافات ۵۷. لقمان ۵۸. سبا ۵۹. زمر ۶۰. غافر ۶۱. فصّلت ۶۲. شوری ۶۳. زخرف ۶۴. دخان ۶۵. جاثیّه۶۶. احقاف۶۷. ذاریات ۶۸.غاشیّه ۶۹. کهف ۷۰. نحل ۷۱. نوح ۷۲. ابراهیم ۷۳. انبیاء ۷۴. مؤمنون ۷۵. سجده ۷۶. طور ۷۷. ملک ۷۸. حاقه ۷۹. معارج ۸۰. نبأ ۸۱. نازعات ۸۲. انفطار ۸۳.
انشقاق ۸۴. روم ۸۵. عنکبوت ۸۶. مطفّفین ۸۷. بقره ۸۸. انفال ۸۹. آل عمران ۹۰. احزاب ۹۱. ممتحنه ۹۲. نساء ۹۳. زلزله ۹۴. حدید ۹۵. محمد ۹۶. رعد ۹۷. رحمن ۹۸. انسان ۹۹. طلاق ۹۹. بیّنه ۱۰۱. حشر ۱۰۲. نور ۱۰۳. حج ۱۰۴. منافقون ۱۰۵. مجادله ۱۰۶. حجرات ۱۰۷. تحریم ۱۰۸. تغابن ۱۰۹. صف ۱۱۰. جمعه ۱۱۱. فتح ۱۱۲. مائده ۱۱۳. توبه ۱۱۴. نصر.
تئودور نولدکه و بلاشر ترتیب سوره ها را به گونه ای دیگر آورده اند. به باور ایشان اشاراتی که در برخی سوره ها به وقایع تاریخی شده و همچنین اسلوب شماری از سوره ها، در تعیین زمان نزول آیه بسیار تأثیرگذار است. در نگاه نولدکه و بلاشر سوره علق دو بار نازل شده است؛ یک بار به عنوان اولین سوره و یک دفعه به عنوان سی و دومین سوره. چنان که سوره مدثر نیز دو مرتبه فرود آمده است؛ یک دفعه به عنوان دومین سوره و مرتبه دوم به عنوان سی و هفتمین سوره.
نولدکه و بلاشر ترتیب سوره ها بر اساس نزول را این گونه آورده اند:
۱. علق ۲. مدثر ۳. قریش ۴. ضحی ۵. شرح ۶. عصر ۷. شمس ۸. ماعون ۹. طارق ۱۰. تین ۱۱. زلزله ۱۲. قارعه ۱۳. عادیات ۱۴. لیل ۱۵.انفطار ۱۶. اعلی ۱۷. عبس ۱۸. تکویر ۱۹. انشقاق ۲۰. نازعات ۲۱.غاشیه ۲۲. طور ۲۳. واقعه ۲۴. حاقه ۲۵. مرسلات ۲۶. نبأ ۲۷. قیامه ۲۸. رحمن ۲۹. قدر ۳۰. نجم ۳۱. تکاثر ۳۲. علق (نزول دوم) ۳۳. معارج ۳۴. مزمل ۳۵. انسان ۳۶. مطفّفین ۳۷. مدّثر (نزول دوم) ۳۸. مسد ۳۹. کوثر ۴۰. همزه ۴۱. بلد ۴۲. فیل ۴۳. فجر ۴۴. بروج ۴۵. اخلاص ۴۶. کافرون ۴۷. فاتحه ۴۸. فلق ۴۹. ناس ۵۰. ذاریات ۵۱. قمر ۵۲. قلم ۵۳. صافات ۵۴. نوح ۵۵. دخان ۵۶. ق ۵۷. طه ۵۸. شعراء ۵۹. حجر۶۰. مریم ۶۱. ص ۶۲. یس ۶۳. زخرف ۶۴. جن ۶۵. ملک ۶۶. مؤمنون ۶۷. انبیاء ۶۸. فرقان ۶۹. نمل ۷۰. کهف ۷۱. سجده ۷۲. فصلت ۷۳. جاثیه ۷۴. اسراء ۷۵. نحل ۷۶. روم ۷۷. هود ۷۸. ابراهیم ۷۹. یوسف ۸۰. غافر ۸۱. قصص ۸۲. زمر ۸۳. عنکبوت ۸۴. لقمان ۸۵. شوری ۸۶. یونس ۸۷. سبأ ۸۸. فاطر ۸۹. اعراف ۹۰. احقاف ۹۱. انعام ۹۲. رعد ۹۳. بقره ۹۴. بیّنه ۹۵. تغابن ۹۶. جمعه ۹۷. انفال ۹۸. محمد ۹۹. آل عمران ۱۰۰. صف ۱۰۱. حدید ۱۰۲. نساء ۱۰۳. طلاق ۱۰۴. حشر ۱۰۵. احزاب ۱۰۶. منافقون ۱۰۷. نور ۱۰۸. مجادله ۱۰۹. حج ۱۱۰. فتح ۱۱۱. تحریم ۱۱۲. ممتحنه ۱۱۳. نصر ۱۱۴. حجرات ۱۱۵. توبه ۱۱۶. مائده.
جابری ترتیب یاد شده را جدید نمی شناسد. به باور، او ترتیب برآمده از روایت ابن عباس همخوانی بیشتری با مراحل دعوت پیامبر دارد تا ترتیب مورد نظر نولدکه و بلاشر.هم ایشان شناخت ترتیب نزول سوره ها به خصوص در باب تشریع و برخی از دانش های قرآنی مانند ناسخ و منسوخ را ضروری می خواند. در نگاه جابری، دقت و سنجش روایاتِ بیانگرِ ترتیب نزول
سوره ها ضروری است و اعتماد بی‌حد و حصر به این گونه روایات شایسته نیست.
نویسنده فهم القرآن تغییر در ترتیب سوره های قرآن را مشروط به هدفمندی و نتیجه دار بودن آن مقبول و معقول می شناسد. وی شناخت همخوانی مسیر دعوت و مراحل نزول و فهم استوار بر سیره را هدف خویش از دوباره مرتب سازی سوره های قرآن معرفی می کند و بر این اساس تغییر در ترتیب متعارف قرآن را معقول و مقبول معرفی می کند. (مدخل الی القرآن/۲۴۴-۲۴۵)
سوره ترتیب سوره ترتیب سوره ترتیب سوره ترتیب سوره ترتیب
بقره ۹۱ غاشیه ۶۸ طه ۴۵ شمس ۲۴ علق ۱
قدر ۹۲ انسان ۶۹ واقعه ۴۶ بروج ۲۵ مدّثر ۲
انفال ۹۳ کهف ۷۰ شعرا ۴۷ تین ۲۶ مسد ۳
آل عمران ۹۴ نحل ۷۱ نمل ۴۸ قریش ۲۷ تکویر ۴
احزاب ۹۵ ابراهیم ۷۲ قصص ۴۹ قارعه ۲۸ اعلی ۵
ممتحنه ۹۶ انبیاء ۷۳ یونس ۵۰ زلزله ۲۹ لیل ۶
نساء ۹۷ مؤمنون ۷۴ هود ۵۱ قیامه ۳۰ فجر ۷
حدید ۹۸ سجده ۷۵ یوسف ۵۲ همزه ۳۱ ضحی ۸
محمد ۹۹ طور ۷۶ حجر ۵۳ مرسلات ۳۲ شرح ۹
طلاق ۱۰۰ ملک ۷۷ انعام ۵۴ ق ۳۳ عصر ۱۰
بیّنه ۱۰۱ حاقه ۷۸ صافات ۵۵ بلد (نزول دوم) ۳۴ عادیات ۱۱
حشر ۱۰۲ معارج ۷۹ لقمان ۵۶ علق (نزول دوم) ۳۴ کوثر ۱۲
نور ۱۰۳ نباء ۸۰ سبأ ۵۷ مدّثر (نزول دوم) ۳۴ تکاثر ۱۳
منافقون ۱۰۴ نازعات ۸۱ زمر ۵۸ قلم ۳۵ ماعون ۱۴
مجادله ۱۰۵ انفطار ۸۲ غافر ۵۹ طارق ۳۶ کافرون ۱۵
حجرات ۱۰۶ انشقاق ۸۳ فصلت ۶۰ قمر ۳۷ فیل ۱۶
تحریم ۱۰۷ مزمل ۸۴ شوری ۶۱ ص ۳۸ فلق ۱۷
تغابن ۱۰۸ رعد ۸۵ زخرف ۶۲ اعراف ۳۹ ناس ۱۸
صف ۱۰۹ اسراء ۸۶ دخان ۶۳ جن ۴۰ اخلاص ۱۹
جمعه ۱۱۰ روم ۸۷ جاثیه ۶۴ یس ۴۱ فاتحه ۲۰
فتح ۱۱۱ عنکبوت ۸۸ احقاف ۶۵ فرقان ۴۲ رحمن ۲۱
مائده ۱۱۲ مطففین ۸۹ نوح ۶۶ فاطر ۴۳ نجم ۲۲
توبه ۱۱۳ حج ۹۰ ذاریات ۶۷ مریم ۴۴ عبس ۲۳
نصر ۱۱۴
ترتیب سوره های قرآن در نگاه جابری عبارت است از:
جابری بر خلاف نولدکه و بلاشر، سوره علق و مدثر را سوره سی و پنجم و سی و ششم قرار می دهد، نه سی و دوم و سی و هفتم.

سوره مکی و مدنی

شمار بسیاری از تفسیر گران و قرآن پژوهان سوره های مکی و مدنی را به تعریف نشسته اند. برخی سوره مکی را سوره ای می شناسند که در مکه نازل شده و سوره مدنی را سوره ای می دانند
که در مدینه نازل شده است. عده ای دیگر سوره مکی را سوره ای معرفی می کنند که با «یا أیّها النّاس» آمده است و سوره مدنی را سوره ای می-خوانند که با «یا أیّها الّذین آمَنوا» آمده است.
در برابر این دو گروه، برخی سوره مکی را سوره ای می بینند که پیش از هجرت نازل شده و سوره مدنی را سوره ای می خوانند که پس از هجرت فرود آمده است.
جابری از میان تعاریف یاد شده، تعریف سومی را انتخاب کرده است: «سوره‌های مدنی سوره هایی هستند که پس از هجرت نازل شده اند، اعم از اینکه در مدینه یا بیرون مدینه نازل شده باشند، وسوره های مکی سوره هایی هستند که پیش از هجرت نازل شده، اعم از اینکه در مکه نازل شده باشد یا بیرون مکه.» (۳/۳۵)
به باور جابری، اختلاف شدیدی میان مفسران و قرآن پژوهان در تعیین سوره‌های مکی و مدنی وجود دارد. چه بسیار سوره هایی که برخی مدنی می‌شناسند و شماری دیگر مکی و چه بسیار سوره هایی که عده ای مکی و گروهی دیگر مدنی می خوانند.
اختلاف میان تفسیر نویسان نه تنها در شناسایی سوره های مکی یا مدنی، بلکه در تعیین آیات مکی و مدنی نیز وجود دارد. آیات بسیاری که مدنی شناخته می‌شود، در سوره‌های مکی وجود دارد و آیات کمتری که مکی نامیده می شود، در سور مدنی جای گرفته است. در تعیین آیات مکی و مدنی نیز میان تفسیرگران و قرآن نویسان اختلاف است. برخی تمامی آیات سوره‌های مکی را مکی و تمامی آیات سوره‌های مدنی را مدنی می‌شناسند.
در نظرگاه جابری هر سوره ای که مکی شناخته شود، تمامی آیاتش مکی خواهد بود و هر سوره ای که مدنی دانسته شود، تمامی آیاتش مدنی خواهد بود و آنان که برخی آیات سوره های مکی را
مدنی و شماری از آیات سوره های مدنی را مکی می-شناسند، به حدس و گمان چنین ادعایی دارند. (۳/۳۶)
جابری در کتاب «مدخل الی القرآن الکریم» به معیارهای شناخت سوره‌های مکی و مدنی اشاره دارد. او یکی از ملاک های دانشمندان علوم قرآن را عبارت «یا أیّها الّذینَ آمَنوا» برای شناسایی سوره‌های مدنی و عبارت «یا أیّها النّاس» برای شناخت سوره‌های مکی معرفی می کند.
معیار یاد شده در تفسیر جابری به نقد گذاشته شده است، آنجا که جابری در نقد دیدگاه کسانی که آیه «یا أیّها النّاس اتّقوا ربّکم ...» را به استناد عبارت «یا أیّها النّاس» مکی معرفی می کنند؛«اینکه گفته شده هر سوره ای که در سرآغاز آن «یا أیّها النّاس» است مکی و هر سوره ای که در آغاز آن «یا أیّها الّذینَ آمَنوا» آمده مدنی است، یک قاعده کلی و عام نیست، چه اینکه کلمه «ناس» افاده عموم می‌کند.» (۳/۲۰۹)
او بر اساس این باور «النَّاسُ» در آیه شریفه (یَا أَیُّهَا النَّاسُ اعْبُدُوا رَبَّکُمُ الَّذِی خَلَقَکُمْ وَالَّذِینَ مِنْ قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ)(بقره/٢١) را مشرکان معرفی می کند و دلیل این ادعا را دعوت مشرکان به تحدی ـ (وَإِنْ کُنْتُمْ فِی رَیْبٍ مِمَّا نَزَّلْنَا عَلَى عَبْدِنَا فَأْتُوا بِسُورَهٍ مِنْ مِثْلِهِ وَادْعُوا شُهَدَاءَکُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ کُنْتُمْ صَادِقِینَ)(بقره/۲۳) ـ می داند. (۳/۴۱)
در نگاه جابری نود سوره از سوره های قرآنی مکی است که در مجلد اول و دوم «فهم القرآن الکریم» به تفسیر گذاشته می شود و بیست و چهار سوره مدنی است که در مجلد سوم کتاب طرح می‌شود. (۳/۳۶)

معیارها و ملاک‌های ترتیب سوره‌های قرآن

جابری ملاک هایی برای مرتب سازی سوره‌های قرآن عرضه می دارد.
معیار نخست: تمییز میان سوره‌های مکی و مدنی
جابری از قرار دادن برخی سوره ها در شمار سور مکی ابا ندارد، هر چند این گونه سوره ها در ترتیب معتبر جزء سوره های مدنی آمده باشد. به باور او در شناسایی سور مکی و مدنی باید به مضمون و اسلوب آنها توجه داشت، بنابراین اگر مضمون و اسلوب سوره ای سازگار با مکی بودن سوره باشد یا دلایلی بر مکی بودن سوره وجود داشت، باید سوره مورد نظر را در شمار سور مکی قرار داد، هر چند درترتیب معتبر جزء سوره‌های مدنی آمده باشد.
جابری مراحل نزول قرآن مکی را این گونه تقسیم می کند:
الف) دعوت پنهانی که سه سال به درازا کشید. در این مرحله آیات خطاب به پیامبر است و تأکید بر بعث،‌حساب، وعد و وعید و صحنه های قیامت است.
ب) آغاز تعرض به بت‌ها و درگیری با قریش
ج) تعرض به بت‌ها و اذیت و آزارهای قریش
د) محاصره پیامبر و مسلمانان در شعب ابی طالب
هـ) برچیده شدن حلقه محاصره و دعوت عمومی مردم به اسلام
نویسنده فهم القرآن جدا سازی مراحل یاد شده را در راستای مرتب سازی سوره-های مکی ضروری و در عین حال بسیار سخت می خواند. (مدخل الی‌القرآن، /۲۵۴)

معیار دوم: سیره نبوی

سوره های قرآن به دو گروه تقسیم می شوند: شماری تنها به یک فراز از دعوت پیامبر اشاره دارد و تعدادی دو فراز را مورد توجه قرار داده است. برای نمونه سوره علق از دو قسمت متمایز شکل گرفته است. قسمت نخست آن که پنج آیه نخست سوره را تشکیل می دهد، به مرحله نخست دعوت اشاره دارد و قمست دوم ناظر به مراحل بعدی است. سوره مدثر و قلم نیز به دو فراز متفاوت از مراحل دعوت پیامبر اشاره دارد که فاصله میان این دو فراز گاه به چند سال نیز می رسد.

معیار شناخت جایگاه سوره‌ها

جابری در مرتب سازی سوره‌های قرآن از چندین ملاک و معیار بهره می برد:

الف) صحیفه ها

یکی از منابع نویسنده «فهم القرآن الحکیم» در مرتب سازی سوره های قرآن، صحیفه های برجای مانده از پیشینیان است. برای نمونه جایگاه «معوذتین» در میان سوره های قرآن بر اساس الواح تعیین شده است.
استناد جابری به الواح به معنای اعتبار مطلق و بی‌قید و شرط الواح نیست، چه اینکه در مواردی نویسنده چینش آیات را متفاوت از الواح قرار می دهد. برای نمونه سوره مدثر را دومین سوره قرآن قرار می دهد، در حالی که در الواح برجای مانده سوره قلم دومین سوره معرفی شده است.

ب) اسباب نزول

اسباب نزول در تفسیر فهم القرآن نقش بسیار برجسته ای در تعیین جایگاه سوره ها دارد.
نمونه نخست: سوره مسد به استناد سه سبب نزول در شمار سوره های مرحله نخست مکی و از جهت نزول در جایگاه سوم قرار گرفته است.
نمونه دوم: سوره فاطر به استناد اسباب نزول در ردیف سوره هایی قرار می گیرد که در سال پنجم فرود آمده است.
بر اساس سبب نزول آیه (أَفَمَنْ زُیِّنَ لَهُ سُوءُ عَمَلِهِ فَرَآهُ حَسَنًا فَإِنَّ اللَّهَ یُضِلُّ مَنْ یَشَاءُ وَ یَهْدِی مَنْ یَشَاءُ فَلا تَذْهَبْ نَفْسُکَ عَلَیْهِمْ حَسَرَاتٍ إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ بِمَا یَصْنَعُونَ)(فاطر/٨)، آیه در مورد اسلام آوردن عمراست و از آن جهت که عمر در سال پنجم اسلام آورده است، بنابراین سوره فاطر در سال پنجم نازل شده است. (۱/۲۸۰)
جابری دانستن روایات را مفید، اما محدود کردن خویش به روایات را نامطلوب معرفی می کند. در نگاه او نص سوره در تشخیص مکی و مدنی بودن سوره‌ها پراهمیت است، نه روایات و یا صحت سند روایات و برابر سازی سوره با روایات، به خصوص اینکه بر اساس آیه ۸۲ سوره نساء، اختلاف در قرآن نفی شده است. (۳/۲۶۴)

ج) آیات

آیات سوره از دیگر نشانه هایی است که نویسنده فهم القرآن برای تعیین جایگاه سوره ها مورد استفاده قرار می دهد.
نمونه اول: آیه شریفه (وَرَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِیلا)(مزمل/٤) نشان از آن دارد که سوره مزمل سومین سوره نازل شده بر پیامبر نیست، چه اینکه عبارت یاد شده اقتضا دارد که مقداری از قرآن نازل شده باشد که برای ترتیل در شب یا بخشی از شب کفایت کند.
نمونه دوم: آیه شریفه (فَتَرَى الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ یُسَارِعُونَ فِیهِمْ یَقُولُونَ نَخْشَى أَنْ تُصِیبَنَا دَائِرَهٌ فَعَسَى اللَّهُ أَنْ یَأْتِیَ بِالْفَتْحِ أَوْ أَمْرٍ مِنْ عِنْدِهِ فَیُصْبِحُوا عَلَى مَا أَسَرُّوا فِی أَنْفُسِهِمْ نَادِمِینَ)(مائده/٥٢) ناظربه صلح حدیبیه است و سوره مائده در سال هفتم و درست پس از صلح حدیبیه فرود آمده است.
هم ایشان دو آیه نخست سوره مائده را ناسازگار با نزول سوره مائده در سال حجه الوداع می خواند و قسمت دوم آیه دوم را اشاره به صلح حدیبیه و شعائر عمره القضا می داند، نه حجه الوداع. او درتفسیر آیات نخست سوره مائده می نویسد: «وَلا یَجْرِمَنَّکُمْ (یحملنکم) شَنَآنُ (بغض) قَوْمٍ (بسبب) أَنْ صَدُّوکُمْ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ (فی واقعه الحدیبیه) أَنْ تَعْتَدُوا (علیهم انتقاما) و (بدلا من ذلک) َتَعَاوَنُواعَلَى الْبِرِّ وَالتَّقْوَى وَلا تَعَاوَنُوا عَلَى الإثْمِ وَالْعُدْوَانِ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِیدُ الْعِقَابِ». (۳/۳۵۲)

د) سیاق

در جای جای تفسیر فهم القرآن سیاق آیات در خدمت تعیین جایگاه سوره و آیات قرار گرفته است.
نمونه نخست: جایگاه سوره عادیات بر اساس سیاق سوره های قبلی تعیین می‌شود؛ «از آن جهت که این سوره در سیاق سور قبلی قرار می گیرد، این سوره را در این جایگاه قرار دادم.» (۱/۶۳)
نمونه دوم: در تعیین جایگاه سوره ماعون از سیاق استفاده شده و مدنی بودن تمامی سوره یا بخشی از سوره مردود خوانده شده است. (۱/۷۰)
نمونه سوم: سوره فیل به قرینه سیاق متصل به سوره کافرون قرار داده شده است. (۱/۷۵)
نمونه چهارم: نزول آیه(الْیَوْمَ یَئِسَ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ دِینِکُمْ فَلا تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنِ)و (الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَرَضِیتُ لَکُمُ الإسْلامَ دِینًا)با توجه به سیاق در حجه الوداع رخ نداده است.(۳/۳۵۴)
نمونه پنجم: قرار گرفتن سوره مدثر به عنوان دومین سوره قرآن و ناهمخوانی محتوای سوره قلم و مزمل دلیل اصلی مخالفت جابری با ترتیب مورد نظر مفسران است. به باور جابری اگر سوره قلم دومین سوره و سوره مزمل سومین سوره قرآن شناخته شود، در این صورت همخوانی میان سوره نخست و سوره دوم و سوم وجود نخواهد داشت، چه اینکه دو سوره قلم و مزمل در رد بر منکرین نبوت پیامبر است، در صورتی که سوره نخست که سوره علق خوانده می شود، به هیچ روی در این مقام نیست.

هـ) حجم و اسلوب آیات

یکی از ملاک های شناخت سوره های نخست قرآن کوتاهی سوره ها و آیات آنهاست. (۱/۲۳) برای نمونه در تعیین جایگاه سوره مزمل و قلم مضمون این دو سوره، شکل خطاب و حجم آیات مورد توجه جابری قرار می گیرد:
«و وفقاً لهذه الروایات الثلاث تکون هذه السوره قد نزلت فی المرحله التی تتحرک فیها فعلا، و تکون الرتبه الثالثه فی ترتیب النزول مناسبه لها.» (۱/۳۸)
چنان که در مرتب سازی سوره فلق و ناس، حجم و اسلوب دو سوره از دلایل مکی بودن معرفی شده است. (۱/۷۶)

و) موضوع و مضمون سوره

موضوع سوره یکی دیگر از ملاک های جابری برای شناسایی جایگاه سوره است. برای نمونه سوره ماعون با توجه به مضمون آن در شمار سوره های مکی قرار گرفته است. هم ایشان حرف عطف را دلیل پیوند قسمت اول و دوم سوره ماعون خوانده و مراد از «صلاه» و «زکات» را صلات و زکات اصطلاحی نمی داند تا عده‌ای با استناد به آنها از مدنی بودن سوره سخن گویند. (۱/۷۰-۷۱)
البته جابری اسلوب و مضمون را ملاک کافی برای مکی بودن یا مدنی بودن سوره نمی بیند، بلکه بر این باور است که باید دیگر شرایط نیز در تعیین سوره‌های مکی و مدنی مورد توجه قرار گیرد. برای نمونه برخی مضمون و اسلوب آیات نخست یا به تعبیر جابری مقدماتی سوره حدید را دلیل مکی بودن این سوره می‌شناسند. جابری در برابر این عده می گوید:
«ولکن اذا نحن اعتبرنا ما یتبع مقدمات کثیر من السور المکیه و المدنیه من کون کثیر منها تأتی فی صیغه الدعاء، او فی صیغه الافتتاح بالتأکید علی ثوابت العقیده، سهل علینا تجاوز القول بانّها مکیه.» (۳/۲۵۸)
جابری مکی بودن سوره حدید را برنمی تابد و نظریه مکی بودن را حدس و گمان معرفی می کند.

ز) حقایق و رخدادهای عصر نزول

جابری در مرتب سازی سوره های قرآن بر برابر سازی مراحل دعوت و نزول هر چند به صورت نسبی و نه مطلق تأکید دارد، تا آنجا که ترتیب سوره ها را منطقی می-شناسد. (۱/۱۷) در نظرگاه او ارتباط و تطابق مراحل نزول بر مراحل دعوت، امکان شناخت سوره های مکی و مدنی را فراهم می سازد. (۳/۳۶)
نمونه اول: در مرتب سازی سوره مدثر از همخوانی سوره با حقایق و واقعیت ها سود برده و سوره مدثر را دومین سوره قرآن معرفی می کند.
نمونه دوم: در تعیین جایگاه سوره انفال از رخدادهای عصر نزول بهره می گیرد. جنگ بدر در نیمه سال دوم هجری و دو ماه پس از تغییر قبله از بیت المقدس به مکه رخ داده است، بنابراین سوره انفال که ناظر به این ماجراست، در سال دوم فرود آمده است. (۳/۱۱۵)
نمونه سوم: جابری اشاره سوره آل عمران به جنگ بدر و جنگ احد را که در سال سوم اتفاق افتاده، مؤید ترتیب نزول و تعیین زمان نزول این سوره معرفی می‌کند. (۳/۱۳۴)
نمونه چهارم: در بحث تاریخ نزول سوره نور از وقایع تاریخی بهره می برد. در این سوره قصه افک آمده است و چون این قصه در جنگ بنی مصطلق رخ داده است و از آن سو جنگ بنی مصطلق در سال ششم اتفاق افتاده، نزول سوره نور در اواخر سال ششم و پیش از صلح حدیبیه را نتیجه می گیرد. (۳/۲۸۷)
نمونه پنجم: نزول آیات نخست سوره مائده در حجه الوداع را برنمی تابد. در نگاه جابری نظریه یاد شده اقتضا دارد که سوره مائده پس از سوره نصر یعنی فتح مکه فرود آمده باشد، نه سال دهم و در حجه الوداع. (۳/۳۵۴)

ح) روایات

یکی دیگر از منابع نویسنده فهم القرآن در تعیین جایگاه سوره های قرآن، روایات است. برای نمونه در تعیین جایگاه سوره مزمل از روایت عایشه سود برده شده و همراهی عایشه با پیامبر به هنگام نزول قرآن، دلیل نزول این سوره در مدینه معرفی شده است. (۱/۳۱) همچنین جایگاه سوره حدید با توجه به روایات مشخص شده است؛«و یفهم من بعض الروایات انها نزلت علی الارجح فی السنه الرابعه او الخامسه للهجره.» (۳/۲۵۷)

ط) نوع خطاب آیات

یکی دیگر از معیاره‌های جابری در مرتب سازی سوره های قرآن نوع خطاب است. به باور او سوره هایی که خطاب‌به پیامبر است یا در دفاع از پیامبر و زندگی آن حضرت فرود آمده است، مدنی شناخته می شود. (۱/۲۳)

ی) نوع کلمات

یکی دیگر از معیارهای جابری برای شناخت سوره ها نوع کلماتی است که در سوره به کار رفته است. برای نمونه کاربرد بسیار کلمه «رب» یکی از ملاک های جابری برای تعیین سوره های مرحله نخست مکی است. در نگاه او کلمه «الله» برای نخستین بار در سوره اخلاص که بیست و دومین سوره قرآن است به کار رفته است، اما در سوره های قبلی کلمه «رب» به کار رفته است. (۱/۲۳)

روش شناسی جابری

جابری سوره های مکی را به دو دسته تقسیم می کند و برای هر دسته یک یا چند محور اصلی قرار می دهد. او در تفسیر هر سوره توجه بسیار به مباحث مهم و اصلی سوره دارد و بر اساس موضوعات اصلی، تفسیر خویش را به سرانجام می‌رساند. برای نمونه در تفسیر سوره اعلی سه محتوا بیان می شود: محتوای اول در ربوبیت، محتوای دوم در نبوت و محتوای سوم در معاد.
آیات نخست سوره ناظر به ربوبیت است و مخاطب آنها پیامبر. در این آیات پیامبر به بزرگ داشتن آفریدگار هستی و نظمْ آفرین جهان و ... فرا خوانده شده است.
آیات دسته دوم بر محور نبوت قرار گرفته؛ از خواندن قرآن بر پیامبر و فراموش نکردن آیات سخن گفته شده، تذکر به مردم از پیامبر خواسته شده و آن حضرت به تبلیغ رسالت خویش دعوت شده است.
آیات دسته سوم از موضع‌گیری مردم در برابر پیامبران می گوید؛ مردم را به دو دسته مؤمن و کافر تقسیم می کند، مؤمنان را اهل بهشت و کافران را شقی و سزاوار جهنم معرفی می کند. (۱/۴۴)
جابری در تفسیر آیات از یک سو به واقعیت ها و رخدادها و از سویی دیگر به سیره توجه دارد. بر این اساس در تفسیر سوره «ص» که نخستین سوره مرحله سوم است، نخست به شکل ظاهری سوره ها و اینکه سوره ها از کم حجم و تقریباً مسجع شروع می شود و به سوره های بلند می‌رسد، اشاره می‌کند و آن گاه از تغییر مضمون برابر با نیازها و واقعیت های عصر نزول می گوید.
بستر نزول نه تنها در تفسیر آیات، بلکه در نقد نظریات مخالفان نیز کاربرد دارد. برای نمونه تفسیر «الْمُدَّثِّرُ» به «اللابس لباس النبوه» و همچنین «ثیابک فطهر» به «تطهیر نفسه» را برنمی تابد و این دو تفسیر را با حقایق تاریخی ناسازگار می شناسد. (۱/۳۴)
هم ایشان نظریه آنان که مراد از «العصر» را نماز عصر می شناسند برنمی تابد و در نقد آن از بستر نزول سود می برد (۱/۶۱). چنان که تفسیر زمخشری، واحدی و فخر رازی از سوره بینه را با بستر نزول ناسازگار معرفی می کند. (۳/۲۷۷)
در مرحله بعد، از تطابق سیره با واقعیت ها و هماهنگی محتوای سوره و سیره می-گوید و بیشتر تفسیر سوره به سیره و سیره به سوره را دنبال می‌کند.
جابری به زیبایی تمام سوره های مکی را به موضوعات اصلی این سوره پیوند می دهد. برای نمونه در تفسیر سوره عبس، سه اصل اعتقادی را از برخورد پیامبر با نابینا نتیجه می گیرد:
در اصل اول از اهمیت برقراری عدل و مساوات توسط پیامبر می گوید و ارتباط نبوت با مسائل اجتماعی را تبیین می کند.
اصل دوم ناظر به توحید و تبیین این نکته است که اسباب بی‌نیازی از سوی خداست.
اصل سوم ناظر به بحث معاد است و از بهشت و دوزخ یا همان سعادت و شقاوت می گوید. (۱/۱۰۸)

ترتیب مصحف

به باور جابری ترتیب قرآن موجود همان ترتیبی است که در قرآن جمع‌آوری شده در عصر عثمان وجود داشت، اما اینکه گروه جمع‌آوری کننده قرآن بر چه اساسی قرآن را مرتب کردند، مشخص نیست. اما آنچه از قرآن موجود می توان نتیجه گرفت، اینکه قرآن بر اساس مقدار آیات هر سوره مرتب شده است. سوره‌هایی که تعداد آیات آنها بسیار است اول قرار گرفته و سوره هایی که تعداد آیات کمتری دارد، به ترتیب در قسمت هایی بعدی قرار گرفته است، هر چند در این میان استنثا وجود دارد.
در نگاه جابری سوره های قرآن بر اساس اصناف سوره ها دسته بندی شده است. سوره های بلند در ابتدای قرآن، سوره های مئون بعد از سوره های بلند، سوره های مثانی بعد از مئون و سوره های مفصلات پس از سوره های مثانی آمده است.

پی‌نوشت‌:

۱. مقصود جابری از اصالت نص‌، همان نص قرآن نیست، چه اینکه او معتقد است که قرآن موجود همان قرآنی است که بر پیامبر نازل شده و در عصر عثمان جمع‌آوری شده است، بلکه مراد او از اصالت نص قرآن، متن قرآن با قطع نظر از تفاسیر مختلف و ایدئولوژی شده است.

مقالات مشابه

تنويع و تقسيم مباحث علوم قرآن

نام نشریهقرآن شناخت

نام نویسندهعلی‌اوسط باقری

پايان نامه ها و كتاب شناسي قرآن و امام جواد(ع)

نام نشریهبینات

نام نویسندهادریس جعفرزاده

نقد کتاب «رویکردی نو به مطالعه قرآن»

نام نشریهمطالعات قرآنی

نام نویسندهسیدمصطفی احمد‌زاده